دلش خونه میخواد
دلش اتاق و عروسک و آینه میخواد
دلش ماشین بازی رو حاشیه ی فرش خونه رو میخواد
دلش یه قفسه کتاب میخواد تا هر وقت خواست یه کتاب برداره و قصه بخونه.
دلش خونه میخواد
با یه سفره ی پهن شده تو آفتاب ظهر
دلش خونه میخواد با یه غذای گرم
غذای بی منت
غذایی که بابتش لازم نیست تنشو حراج کنه
دلش خونه میخواد با یه آرامش وصف ناشدنی
تا روزهای تلخ گذشته شو از یاد ببره .
دلش خونه میخواد تا بتونه خنده های کودکی سر بده
الا کلنگ بازی کنه
یه قل دو قل
قایم باشک
فوتبال دستی
دلش خونه میخواد تا شب آروم سرشو بذاره رو بالش و تا صبح بیدغدغه بخوابه
دخترای این خونه از ترس و تهدید و بهره کشی به ما پناه آوردن.
چند سالیه که ما با شما شدیم همه کس و کارشون.
دخترای این خونه مثل بقیه ی دخترا دلشون میز و نیمکت مدرسه میخواد
هم بازی میخواد
مادر میخواد و نوازش گیسو .
اگه خونه نباشه … چه کنه؟
دلش خونه میخواد.