این روزها نگرانیم، نگران از بیماری و حتی مضطرب شدن کودکان به خاطر شنیدن اخبار بد…
از اولین روزها که این اخبار بد را شنیدیم، برای کودکان خانه از ویروس و شیوع آن گفتیم و نکات بهداشتی را با هم تمرین کردیم. بچهها از ترسهایشان گفتند و با هم به جنگ ترس و اضطرابشان رفتیم. به آنها اطمینان دادیم در کنارشان هستیم تا روزهای کودکیشان آرام سپری شود. شنیدن صدای خنده و شادیشان، دیدن نقاشی و بازیشان، درسخواندنشان، در خانه، خیلی از غمها را دور میکند….
اما سخت نگران حال هزاران کودک کار و زبالهگردی هستیم که سقف امنی و آغوش مهربانی پذیرای آنان نیست. میدانیم جان و روان این کودکان نازنین، صدچندان در معرض خطر است.
- تصاویر از قصه “مهمانی آقا شیره” که پسرمان نوشت و آن را به تصویر کشید.