خرید اولین کیف مدرسه

28 مرداد 1398

امروز با سه تا از پسرا رفتم بازار. بازار شلوغ و پر ازدحام بود.
بچه‌ها از این همه شلوغی و تنوع کالا مات و مبهوت بودن. دستشون محکم تو دستم بود و بهشون گفتم اصلا از من دور نشید. پسر کوچیکمون گفت من ازت جدا نمی‌شم. نمی‌خوام گم شم. می‌خوام همیشه پیشت بمونم. دستشو تو دستم فشردم و گفتم منم همیشه با همه‌ی جونم مواظبتم.
از لا به لای آدما و کوچه‌ها و دالونا گذشتیم به سرای کیف فروش‌ها رسیدیم. با دقت و حوصله مغازه‌ها رو نگاه کردیم تا بچه‌ها کیف مدرسه شونو انتخاب کنن. بعد از دیدن چند تا کیف اونی رو انتخاب کردن که بیشتر دوسش داشتن. بچه‌ها اولین کیف مدرسه رفتنشونو خریدن و من پر از حس شادی و رضایت بودم.

هستید که هستیم
که اینگونه شاد هستند.

زهرا بناءساز؛ مامان بچه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.