با هیجان نشست و قطعههای لگو رو دورش پخش کرد، همونطور که خنده رو لباش نشسته بود قطعهها رو رو هم میچید. به بچههایی فکر کردم که هیچوقت تو زندگیشون اسباببازی نداشتن و هیچوقت نقاشی نکشیده بودن و تفریح و بازی نکرده بودن و دنیای کودکیشون در سایههای تاریک آسیب گم شده بود. آرزو کردم کاش این لبخند لذتبخش رو لب همهی بچههای دنیا بشینه.